ای وای برمن
تا با توبودم
تا ماه رویت در سپهرم میدرخشید
از ننگ غفلت،جانم از مادر جدا بود
ناگه غروبت را به چشم خویش دیدم
قدر ترا آنگاه دانستم که مادر"کیمیا"بود.
تا سایه پر مهر مادر بر سرم بود
از آنهمه لطف خدا آگه نبودم
فریاد از این درد
تا دیده را از دیدن فرزند بر بست
یکباره خالی شد وجودم
دور از تو ای مادر!دختر تنهای تنهاست
مرگ تو ما را با مصیبت آشنا کرد
بی مادری خاک غریبی بر سرم ریخت
مرگ تو در روح دختر طوفان به پا کرد
نظرات شما عزیزان:
|